در این شعر آمده است: سامَ النبیَّ المشرکونَ جمیعَ أنواعِ العذاب أوصی أبولهبٍ لئیمَهُمُ بفاحشةٍ و عاب تبّت یدا ... تبّت، أبی لهبٍ و تب یصلی، سیصلی ناره ذات لهب و کذاک أغری زوجَه لتطوفَ من بابٍ لِباب ترمی علی دربِ النبیِّ الشّوکَ، تبتَکِرُ الصِّعاب تبّت یدا ... تبّت،أبی لهبٍ و تب یصلی، سیصلی ناره ذات لهب حمّالةُ الحطبِ اللعینةُ لم تَکُفَّ عنِ السِباب و هناکَ صِبیانٌ یَذُرّون الحجارةَ و التُّراب تبّت یدا... تبّت، أبی لهبٍ و تب یصلی، سیصلی ناره ذات لهب فی وجهِ أتباعِ الرّسولِ، و ما یصدُّهمُ جواب والمشرکون یُطاردونَ المسلمینَ و من أناب تبّت یدا... تبّت، أبی لهبٍ و تب یصلی، سیصلی ناره ذات لهب ترجمه شعر: مشرکان طعم همه گونه عذاب و رنج را به پیامبر چشاندند. «ابولهب» فرومایگانشان را به کارهای زشت و ناپسند در باره رسول خدا سفارش میکرد. و از همسرش نیز می خواست تا از این در به آن در بشتابد و خار و هیزم بر سر راه پیامبر بگذارد و سختی های مختلف را برای رسول خدا فراهم سازد. آن زن هیزمکش ملعون از بدگویی و ناسزاگویی به پیامبر اکرم دست بر نمیداشت. و کودکانی بودند که سنگ و خاک به روی پیروان پیامبر میریختند و هیچ کس جلودارشان نمیشد و مشرکان، مسلمانان و مؤمنان را تعقیب میکردند تا مجازات کنند.
مطلب بعدی :
بسم الله